به گزارش راهبرد معاصر؛ مجید انتظامی فرزند عزتالله انتظامی بازیگر کهنه کار سینمای ایران میباشد. او از دههٔ ۱۳۵۰ برای بیش از ۸۰ اثر سینمایی موسیقی متن نوشته و با دریافت ۴ سیمرغ بلورین برای فیلمهای بای سیکل ران، روز واقعه، آژانس شیشهای و دیوانهای از قفس پرید مشترکاً به همراه حسین علیزاده و محمدرضا علیقلی برندهٔ بیشترین سیمرغ بلورین در بخش بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر شد.
«عقابها» پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران در پس از انقلاب است. این فیلم در سال ۱۳۶۴ اکران شد و حدود ۱۸ درصد از جمعیت آن زمان کشور به تماشایش نشستند.
درباره این فیلم اما حرف و حدیث بسیار است. یکی از معروفترین نکاتی که درباره «عقابها» گفته میشود این است که بخش اعظم فیلم از تصاویر آرشیوی و روی میز مونتاژ ساخته شده است. ساخت موسیقی این فیلم را مجید انتظامی برعهده داشته است. او همینطور آهنگسازی فیلم «بوی پیراهن یوسف» را انجام داده که شاید امروز حتی برخی نام بازیگرانش را از یاد برده باشند، اما موسیقیاش را هنوز زمزمه کنند؛ موسیقی گوشنوازی که ماندگار شده است و مجید انتظامی راز ماندگاری این قبیل کارهایش را در بارها و بارها بازنویسی کردن موسیقی آنها میداند.
انتظامی در گفتوگو با خبرآنلاین از ساخت موسیقی این دو فیلم خاطرات جالبی بیان کرده که در ادامه میخوانید.
شما برای فیلمهای شاخصی موسیقی ساختید و برخی کارهایتان مثل «بوی پیراهن یوسف» در ذهن مخاطبان سینما باقی مانده است. راز ماندگاری این قبیل کارهایتان چیست؟
اینکه یک کاری ماندگار میشود یا نمیشود به عقیده من تنها دست آهنگساز نیست وگرنه همه سعی میکردند کار ماندگار انجام بدهند. همه تلاش میکنند که بهترین کارشان را ارائه بدهند ولی گاهی یک فیلمی اجازه میدهد که آهنگساز آن فیلم دستش باز باشد و مانور بدهد اما بعضی فیلمها اجازه این کار را نمیدهد. به صورت لحظهای موسیقی دارند و تا آدم میخواهد موسیقی را بشنود تمام شده. خوشبختانه در تمام کارهایی که من انجام دادم، موسیقی بار مهمی را به دوش میکشید و من هم عاشق کارم هستم.
از ساخت موسیقی «بوی پیراهن یوسف» بگویید.
برای این فیلم هم بارها و بارها نوشتم. مثلا برای صحنه تونل هر بار مینوشتم و آقای حاتمیکیا روی دستگاه میشنید و میگفت خیلی عالی است و من همین را میخواهم. باز تا میرفت خانه من دوباره مینوشتم تا به چیزی که خودم دلم میخواست برسم. بالاخره یک نیمه شبی کار را تمام کردم و همان موقع زنگ زدم که آقای حاتمیکیا گفت میدانی الان ساعت چند است؟
اصلا روز و شب را متوجه نمیشدم و شام و ناهار را فراموش میکردم. یا آنجایی که دور میدان میچرخند من برای خودم داستانی درست کرده بودم. همیشه همین کار را میکردم. خیلی از فیلمها یک صحنههایی از آن درنمیآمد من برای خودم تصویرسازی میکردم و تصویری که در فیلم درنیامده بود در ذهن خودم ترسیم میکردم و براساس آن ذهنیت موسیقی آن را مینوشتم. مثلا کارگردان یک پرسوناژ را جلوی یک دیوار ایستانده و دوربین به صورت این نزدیک میشود، نظر کارگردان این بوده که مثلا این شخصیت الان به گذشتهاش در جبهه یا دوران اسارت فکر میکند ولی فلاشبکی نداشتیم. من در ذهن خودم آن را میچیدم و سعی میکردم براساس ذهنیت خودم جلو بروم و چون ذهنیت کارگردان این بوده و درنیامده بود، موسیقی روی فیلم مینشست. گاهی هر کس از درمیآمد، اتود را برایش میگذاشتم. بابا، دوستانم، خانمم.
شما برای «عقابها» هم موسیقی ساختید. فیلمی که میگویند بخش عمده آن روی میز مونتاژ ساخته شده است.
«عقابها» دو کارگردان داشت. یک عده میگفتند امیر قویدل کارگردان است، یک عده میگفتند ساموئل خاچیکیان است. موسیقی آن فیلم را من و آقای خانزادی (صدابردار) و تهیهکننده پشت میز تدوین ساختیم. خیلی چیزها را هیچکس نمیداند.
بالاخره امیر قویدل سالها دستیار ساموئل خاچیکیان بود.
بله. آن زمان اصلا نمیخواستند برای «عقابها» آهنگ بسازند.
ولی الان نمیشود آن فیلم را بدون موسیقیاش تصور کرد.
میخواستند با یک سری آهنگ که داشتند کار کنند. یک سری موزیک و آواز داشتند. نمیدانم از کجا بهشان فشار آوردند که باید موسیقی داشته باشد. آن زمان هم قانون گذاشته بودند که سقف هزینه موسیقی فیلم ۷۵هزارتومان باشد. یک زمانی فیلم عاطفی کار میکنی مترونوم موسیقی آنقدر شل است که یک قطعه موسیقی خودش یک ربع کار میشود اما یک زمانی فیلم آنقدر متنوع است که فضاها و فرم موسیقی عوض میشود. نمیشود با یک فیلم اکشن اینها را مقایسه کرد. بنابراین طبق جدولی که فارابی تعیین کرده بود، قرارداد میبستند و مابقیاش را زیر میز میدادند. البته آنقدری هم نبود مثلا ده تومان میشد. یک مقدار این کارها اشتباه بود. سینماست و باید آزاد باشد.
نمیشود تصور کرد صحنههای نبرد جتهای جنگی ایران و عراق بدون موسیقی درمیآمد.
باور کنید هیچکس به من نگفت اینجایی که مثلا وارد آن روستای کردنشین میشویم، باید لحن موسیقی عوض شود و رنگ و بوی این محل را بگیرد. یا وقتی خلبان روی هوا میچرخد جنس سازهایش باید آهنی باشد. شما برای پرسوناژهایی که کارهای مختلف در یک فیلم دارند، سازهای مختلف باید انتخاب کنید. البته اگر برای خلبانی که در حال سقوط است پیانو هم بگذاری هیچ کس به شما هیچ چیز نمیگوید. اتفاقا این خوبی مملکت ما است که شما هر ادعایی کنید، هیچ کس نیست حرف بزند.
در این فیلم با امیر قویدل کار کردید یا خاچیکیان؟
هیچکدامشان. بعد از ساخت موسیقی مصاحبه آقای خاچیکیان را نمیدانم خواندم یا دیدم که گفته بودند من خیلی به ایشان کمک موسیقایی کردم و ... برای صحت حرفهایم هم میتوانید از آقای خانزادی صدابردار سوال کنید. چون فقط ایشان و آقای مزینانی تهیهکننده را من هنگام ساخت موسیقی فیلم دیدم. متاسفانه در این مملکت هر جغلهای یراق زده و مسوولین هم به جهت ناآگاهی با کسانی کار میکنند که دردسرشان کم شود.
درباره «عقابها» که اغلب تصاویرش آرشیوی است، عجیب است که فقط با دیدن تصاویر آن قطعات را ساخته باشید.
من در هیچ کدام از کارهایم هیچ کس نگفت برای هر صحنهاش چه کاری انجام بدهم ولی این یکی واقعا بیصاحب بود.